قبول دارید که انجام هر کار(مثلاً هر درس، هر ورزش، هر فیلم و کُلاً هر فعالیت) ویژگی های خاص خودشو می طلبه؟ ویژگیهای 1-روحی،2- ذهنی، 3-جسمی و 4-علاقه مختص اون کار. مثلاً سرپرست یک تیم ورزشی، روحیه و هوش و جسم و علاقهش با یک مسؤول کتابخونه خیلی فرق داره!
از طرفی این رو هم قبول دارید که هر کس 1-ویژگی های روحی،2- ذهنی، 3-جسمی و 4-علائق مختص خودش رو داره؟ حتی دو تا برادر یا خواهر دوقلو روحیاتشون یکسان نیست، هوش یا تواناییهای ذهنیشون توی همه موضوعات در یه حد نیست، خصوصیات جسمیشون دقیقاً یکی نیست و علاقه هاشون هم متفاوته.
بنابراین بعضی کارها برای ما مناسب ترن و بعضیا کمتر. میشه گفت که بعضی کارها در حد خوبی برای ما ساخته شدند و بعضی ها با ما جور نیستند.
حالا یک سؤال: اگر این تناسب وجود نداشته باشه، آیا ما توی اون کار شکست می خوریم؟
نمیشه به طور قطع جواب منفی داد. باید دید چقدر با اون کار فاصله داریم. ممکنه فاصله در حدی باشه که بشه با آموزش و تمرین جبرانش کرد. در این حالت، امکان موفقیت هست ولی هم وقت بیشتری میگیره و هم انرژی و هزینه زیادتر. گاهی هم ممکنه فاصله ما و کار بیش از حد باشه و اصلاً موفق نشیم.
اما تصمیم عقلانی چیه؟
اگر یک بذر(=استعداد) در شرایط متناسب با ویژگیهای خودش قرار نگیره، ممکنه با هزینه و مراقبت زیاد بتونیم اون رو شکوفا کنیم و به ثمر برسونیم (البته شاید هم موفق نشیم)، ولی اگر در شرایط آب و هوایی و خاکی مناسب قرار بگیره، حتی بدون مراقبت و تغذیه هم در حد خوبی رشد می کنه.
عقل حکم میکنه وارد رشته و شغلی بشیم که با وقت گذاری و هزینه کمتر، نتیجه و موفقیت بیشتر به دست بیاریم، و این یعنی رعایت تناسب در انتخاب.